وقتش رسیده است که پر در بیاوری
از راز خنده همه سردر بیاوری
وقتش رسیده که موسی شوی وباز
از نیل تا فرات جگر دربیاوری
خود را به روی تیغ کشیدی که جنگلی
از زیر دست های تبر دربیاوری
تو یک تنه حریف همه میشوی وبس
از این قماط ٍ دستی اگردر بیاوری
تو از نوادگان مسیحی ٍ بعید نیست
ازخاک ٍ مشک تازه وتر در بیاوری