-
ایلیا
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 19:39
به نام خالق علی روزی عیسی مسیح ـ علیه السلام ـ با صدای بلند فریاد زد ایلی ایلی به فریادم برس و مرا کمک کن، حاضرین برخی گفتند خدا را می خواند و برخی گفتند الیاس را می خواند.... ولی از آن جا که هیچ یک پیامبران خودشان به این که نام ایشان ایلی یا ایلیا باشد تصریح نکرده اند و فقط علی ـ علیه السلام ـ است که این نام خودش که...
-
ساده و صمیمی بامجیدمجیدی...
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 04:32
به همان علت که او زندگی هنریش را به خطرانداخت وگفت...من هم داستان زندگی پرخطرش را نقل میکنم....... در سال 85 انتشارات قصیدهسرا کتابی منتشر کرد با عنوان "در قلمرو دیدار" که حاصل 39 ساعت گفتگوی "رضا درستکار" با مجید مجیدی بود. کتاب که چهار فصل دارد؛ به جز گفتگو با مجیدی، شامل فیلمنوشت "بید مجنون"، فیلمشناخت و جوایز...
-
خود را به روی تیغ کشیدی که جنگلی
جمعه 21 دیماه سال 1386 00:35
خود را به روی تیغ کشیدی که جنگلی وقتش رسیده است که پر در بیاوری از راز خنده همه سردر بیاوری وقتش رسیده که موسی شوی وباز از نیل تا فرات جگر دربیاوری خود را به روی تیغ کشیدی که جنگلی از زیر دست های تبر دربیاوری تو یک تنه حریف همه میشوی وبس از این قماط ٍ دستی اگردر بیاوری تو از نوادگان مسیحی ٍ بعید نیست ازخاک ٍ مشک تازه...
-
وقتی گرگ لباس میش بپوشد...
دوشنبه 19 آذرماه سال 1386 03:20
تشرف! به حجاب "لورا بوش" بهدست شاهزاده سعودی دکتر سامیه عمودی پینوشت: خواهر متعهد! لورا بوش اکنون با حجاب کامل! و همکاری خواهران متعهد! سعودی برای آزادی نوع بشر، بویژه مسلمانان به تلاش خود ادامه خواهند داد
-
تکنوپولی
دوشنبه 19 آذرماه سال 1386 03:18
پستمن چه مى گوید؟ پستمن را مىتوان منتقد جدى جامعه سرمایهدارى کنونى جهان و بویژه آمریکا دانست. در این راه وى اگرچه بسیارى از جامعه شناسان را همراه با خود دارد، اما توجه ویژه او به نقش رسانهها در چنین جامعهاى، آثارش را در مقایسه با دیگران متمایز ساخته است . پستمن در آثارش با ارائه مدارک متعدد، به دنبال اثبات این...
-
چشم تو چشم گلوله..
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386 14:13
اتل متل توتوله چشم تو چشم گلوله اگر پاهات نلرزید نترسیدی قبوله دیدم که یک بسیجی نلرزید اصلاً پاهاش جلو گلوله وایستاد زُل زده بود تو چشاش گلوله هم اومد و از دو چشم مردونه گذشت و یک بوسه زد بوسهای عاشقونه عاشقی یعنی اینکه چشمهایی که تا دیروز هزار تا مشتری داشت چندش میاره امروز اما غمی نداره...
-
زندگی در عیش مردن در خوشی..
شنبه 26 آبانماه سال 1386 03:38
نیل پستمن در مارس سال 1931 متولد شد. وی به مدت 40 سال استاد علوم و فنون دانشگاه نیویورک بود. پستمن یکى از منتقدان و صاحبنظران پرآوازه در عرصه رسانه و تکنولوژى است. وی در مقام یک محقق تواناى آمریکایى جوایز معتبر بسیارى دریافت کرده است از جمله جایزه Christian Lindback به خاطر کیفیت عالى در تدریس و آموزش و نیز جایزه جورج...
-
god can...
جمعه 18 آبانماه سال 1386 13:54
When you feel unlovable, unworthy and unclean, when you think that no one can heal you, Remember, Friend, God Can وقتی احساس نا توانی در دوست داشتن می کنی وقتی احساس بی لیاقتی می کنی وقتی احساس نا پاکی می کنی وقتی احساس می کنی کسی نمی تونه درد ها تو التیام ببخشه به یاد داشته باش دوست من خدا می تونه When you think that...
-
بخوان دعای فرج را...
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 01:38
بخوان دعای فرج را ، دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است ، بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد بخوان دعای فرج را ولی به قلب صبور که صبر ،میوه شیرین تر از ظفر دارد بخوان دعای فرج را که با شکسته دلان نسیم لطف خدا ، انس بیشتر دارد بخوان دعای فرج را و نا امید مباش بهشت پاک اجابت ، هزار...
-
طلب عشق
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 01:37
-
داش های قدیم..
چهارشنبه 21 شهریورماه سال 1386 01:26
بنام صاحبخانه باز هم بوی زولبیا و بامیه می آید بوی خرمای تازه،بوی سبزی خوردن تازه به همراه پنیر تبریز،از همین الان مشامم پر شده از عطر دلربای آش رشته مامان،باز هم خوابهای جانانه با شکم خالی ، باز هم 1 ساعت صف برای نانی که کسی نگاهش نمی کرد،باز هم چشمهای نیمه باز سحر وفرمان زود باش بقیه،باز هم استرسهای مکرر رادیو...
-
دست در دست
شنبه 17 شهریورماه سال 1386 01:05
بسم الهادی دست در دست هم به بزرگترین سوپر مارکت شهر رفتیم .بار اول بود که بابا من را به همچین جای شلوغ و رنگارنگی می آورد .از در که وارد شدیم یک خرگوش گنده پرید جلوم:"سلام ،چطور مطوری ؟؟ دماغت چاغه؟؟ "من که جا خورده بودم در آینه کناری نگاهی درست حسابی به دماغم انداختم،نه،مثل همیشه بود!! بابا دست مرا کشید و به مسیر...
-
برای خواهرم..
دوشنبه 29 مردادماه سال 1386 22:18
دریا شده است خواهر و من هم برادرش شاعرتر از همیشه نشستم برابرش خواهر سلام ! با غزلی نیمه آمدم تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش خواهر ! زمان زمان برادر کشی ست باز شاید به گوش ها نرسد بیت آخرش می خواهم اعتراف کنم : هر غزل که ما با هم سروده ایم ، جهان کرده از برش با خود مرا ببر که نپوسد در این سکون - شعری - که دوست داشتی از...
-
come down
پنجشنبه 11 مردادماه سال 1386 02:42
For those who believe Jesus is the Savior among whom I am not! COME DOWN JESUS AND LOOK AT WHAT YOU'LL SEE A LOT OF CONCRETE WHERE EVERY NEWS COULD BE COME DOWN JESUS COME DOWN I PRAY YOU WON' T BELIEVE ALL THE THINGS YOU'LL SEE TODAY COME DOWN JESUS AND LOOK AT COMMON MAN HE IS ILLNESS, DISEASE UNTO THIS LAND COME...
-
مادرم گفت..
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 01:37
روزی مادرم گفت: وقتی گم شدی به غریبه ها اعتماد نکن گفتم: چشم ولی گفت: همه جا پلیس هست فقط باید بگردی گفتم: چشم ولی گفت: ولی بی ولی گفتم: چشم ولی کاش مادرم می دانست که در بیابان هیچ پلیسی نیست جز غریبه ها که خود راه خود را گم کرده اند . . . روزی غریبه ای در بیابان به من گفت: اگر رازی به تو بگویم که دیگر گم نشوی گوش...
-
گوته می گوید..
چهارشنبه 10 مردادماه سال 1386 00:59
)) گوته ))گفته است سالیان دراز کشیشان از خدا بی خبر ما را از پی بردن به حقایق قرآن مقدس و عظمت آورنده ی آن محروم کردندلیکن در اثر پیشرفت علم پرده از جهل و تعصب نابجا برداشته شده و به زودی این کتاب توصیف ناپذیر توجه افراد را به خود جلب کرده و محور افکار مردم جهان می گردد....
-
گوته می گوید..
شنبه 6 مردادماه سال 1386 01:36
گوته می گوید: «اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند»، «اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند»، «اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد»، «اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند»، «اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد»، «اگر قدرت سیاسی...
-
با یزید..
شنبه 6 مردادماه سال 1386 01:21
نقل شده است که مردی به بایزید بسطامی میگفت : از برای من بشمار بایزید آغاز شمردن کرد و میگفت : "یک ،یک ،یک ، ...." مرد پرسید : چه میگویی بایزید؟ با یزید گفت : من به جز "یک " چیزی نمیشناسم . همه از "یک " بیرون میآید و " یک " از همه ،هرگز بیرون نمی آید زیرا شمار جز با " یک " امکان ندارد چون به هزار رسی و آنگاه " یک " از...
-
آدم باید چه جوری باشه؟؟؟
چهارشنبه 3 مردادماه سال 1386 02:27
آدم باید چه جوری باشه؟ ☺ اگه سر به زیرو متفکر باشه میگن:افسردگی داره،روانیه،سیماش قاتیه . ☺ اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه میگن: جلفه،دلقکه،هجوه . ☺ اگه چاق باشه و اضافه وزن داشته باشه میگن: شکموعه پرخوره،مال مفت تور کرده . ☺ اگه لاغروجمع و جور و میزان باشه میگن: کنسه ، نخورده . ☺ اگه از حقش دفاع کنه وزیر بار زور...
-
کمبود غذا..
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 14:24
در یک نظر سنجی از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد... چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی...
-
تنبلی..
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386 13:53
بسمه ساعت حوالی شش ونیم است صبح یک روز سرد زمستانی خنکی ملایم بیرون پتو پلکهایم را نوازش میدهد چشمهایم کم کم باز می شود مامان بالای سرم نشسته وآهسته صدایم می کند:حامد مادر جان ساعت 6:30 است نمی خواهی پا شوی؟؟؟ اه ه ه ه ه....باز هم یک صبح دیگرمن اگرنخواهم گرمای این پتو را با صفهای سرد وخسته کننده مدرسه عوض کنم باید که...
-
شکر.....
یکشنبه 24 تیرماه سال 1386 01:28
یک روز مردی خواب عجیبی دید که در میان فرشته هاس ت و به کارهای آنها نگاه میکند. آنها تند و تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین میرسید باز میکردند و آنها را داخل جعبه ای میگذاشتند. مرد از یک فرشته پرسید: "شما چکار میکنید؟"فرشته در حالیکه داشت نامه ای را باز میکرد گفت"اینجا محل دریافت است و ما دعا ها و تقاضا های مردم...
-
جاده های مه آلود....
شنبه 23 تیرماه سال 1386 06:37
این روزها که می گذرد هرروز احساس می کنم از عمق جاده های مه آلود دوردست یک آشنا یک آشنای دوست صدایم می زند . این صدا در درونم تکرار می شود بارها وبارها و مرا بران می دارد تا در مه قدم گذارم . من می روم آهسته وآرام . عطر گلها مرا مست می سازد این جاده تا کجا ادامه دارد از دور صدای امواج بگوش می رسد بوی خاک باران خورده به...
-
پر عقابی...
پنجشنبه 21 تیرماه سال 1386 06:30
شب تا سحر چوکاهی افتاده ام براهی خوار وذلیل وتنها چشمم براه بادی کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز............... روزی وروزگاری بودم پرعقابی دراوج آسمانها ذلت مرا سرابی... گفتم که من ذلیلم بر بال او اسیرم باید جدا بگردم زین سان ازاورهیدم...... دیگررهاشدم من گویی خدا شدم من در اوج آسمانها ازاوجداشدم من.... می چرخم ومی...
-
معصومیت از دست رفته..
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386 02:20
هوالمصوره هفته ای نمیشودکه خوابش رانبیینم......... یک روز کلاس ریاضی الف یک روزریاضی ب ...یک روزکنارپنجره ....یک روزنیمکت جلو....یک روز کلاس شیمیسیت یک روز فیزیک یک روززمستان است یک روز پائیز..... نمیدانم...نمیدانم...من آنجا چه می کنم؟؟حتی در خواب هم از خود سوال میکنم "آخر من با این سن درکلاس ریاضی چه میکنم؟؟ " چرا...
-
فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان
پنجشنبه 14 تیرماه سال 1386 19:49
نیکوس کازانتزاکیس نویسنده زوربای یونانی نقل میکندکه : دردوران کودکی یک پیله کرم ابریشم را برروی درختی می یابد . درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج ازپیله آماده می سازد اندکی منتظر می ماندامابه هرحال خروج پروانه طول می کشدونیکوس تصمیم میگیرد این فرایند را شتاب بخشد . او باحرارت دهان خود آغازبه گرم نمودن پیله...
-
برای عاشق شدن..
دوشنبه 11 تیرماه سال 1386 01:33
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
-
روزی روزگاری....
دوشنبه 11 تیرماه سال 1386 01:18
نویسنده:دکتر علی شریعتی ... روزی ما مسلمان ها پول داشتیم ، زور داشتیم ، فرنگی ها از ما تقلید می کردند. استادهای دانشگاه های اسپانیا ، ایتالیا ، فیلسوف ها و دانشمندهای اروپا ، وقتی می خواستند درس بدند ، قبا لبادهی ملاهای ما را به تن می کردند ، یعنی که ما هم بوعلی و رازی و غزالی ایم! همون که باز ، استاد های دانشگاه های...
-
شکستم نفهمید..
یکشنبه 10 تیرماه سال 1386 02:56
کسی درد خندیدنم را نفهمید و از ریشه پوسیدنم را نفهمید همان اول راه او از من جدا شد که به بیراهه پیچیدنم را نفهمید زمین و زمان پشت سر میزد اما کسی بر زمین خوردنم را نفهمید چنان نرم و آهسته در خود شکستم که حتی ترک خوردنم را هم نفهمید
-
همان
یکشنبه 10 تیرماه سال 1386 02:47
نمی دانم چرا بد اپلود شد ولی نوشتم دیدم تو هستی منم اومدم....